از دستـــــ رفـــتـــــه
ايـــنجــــا پاتـــوق از دســــت رفتــه هاي دوستـــ داشتنيــــ استـــــ
بـــــــــه
»پاتــــوق از دستـــــــ رفـــتـــه هاي دوستـــ داشتنــــي مــــنـــــ«
خـــــوش اومــــــــديـــــــــد
يــــــادمــــ:) ــــــــــ
واستم خودمــــــــو گول بزنــــــم:
همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتـــم : فراموش
یه چیزی ته قلبــــم خندید و گفت : یادمـــ
درونـــــــ مـــــــــــن
درون من..»مني«است که
سيگار بر لب خاطرات مي گذارد...
دود مي شود با رفتن ها...
درون من باوريست که آسمان را به آتش مي کشد....
جهنم را با رويايم ســـ/:ـــرد...!
درون من افکاري موج مي زند که مدام طناب مي شود بر گردنــــ:(ـــم....
چهار پايه اي نيست...
من از ارتفاع روياهايم ســ:(ــــقوط کرده ام...
+چيو؟😳
-ميدوني تاريكي از روشنايي هم روشن تره؟☺️
+حالت خوبه؟😳😶
_من هميشه حالم خوبه😃
+پس منظورت چيه 😶؟
_تاريكي روشن تره چون..چون تو تموم تاريكي هاي
زندگيم ....تـــ❤️ــــو كه باهاشم باشي...روشنه
روشنن❤️💋
مرده ها كه حـــس ندارنــــــ
چــــرا رفــــت؟
+بهتر از منو پيداكرده بود
_چرا گذاشتي بره؟
+با اون بهتر از من زندگيش بهتر بود
-چرا باهاش بودي وقتي مي دونستي ولت ميكنه؟
+چون تموم اون ثانيه هاي با اون يك عمر خوشي بود براي من❤
-الان چه حسي داري؟
+هيچي✖
_هيچي؟
+آره...آخه اون زندگيم بود...وقتي رفت زندگيم رفت....مرده ها كه حس ندارن
